جهان فوتبال
فوتبالیست ها
سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 22:26 :: نويسنده : ali
فصل اول، المپیااشتادیون مونیخ، فینال لیگ قهرمانان اروپا
یک سال بعد از نمایش های خیره کننده ژرمن ها در خاک دشمن قسم خورده شان، انگلستان. تداوم سلطنت منشافت بر پهنه قاره سبز و این بار در رقابت های باشگاهی. دورتموند کوچک، که بزرگ ترین افتخار اروپایی اش قهرمانی در جام برندگان جام اروپا در سی سال قبل است برمی خیزد. از روهر، از غربی ترین نقطه دو آلمان. با بزرگ ترهایی مثل ماتیاس سامر، آندریاس مولر، کارل هاینس ریدله، لارس ریکن، استفان چاپیوسات، هایکو هرلیش و یورگن کوهلر. پیروزی برابر منچستریونایتد در نیمه نهایی و راهیابی به دراماتیک ترین فینال ممکن. حالا زرد و مشکی های غربی، در مونیخ و برابر چشم بایرنی های مغموم به مصاف قدرت بی بدیل آن روزهای اروپا می روند، بانوی پیر. با الکس دل پیرو جوان. تقابل تاریخی آلمان ها برابر ایتالیایی ها. که هرگز خاطرات خوبی را به یادشان نمی آورد. چه شکست 4-3 در نیمه نهایی جام 70 و چه شکست دردناک 3-1 در فینال 82. این بار اما عرصه نه عرصه هنرنمایی تارشیو بورگینچ و جیانی ریوراست و نه مجالی برای مارکو تاردلی و پائولو روسی و بعدها احتمالا فابیو گروسو و آلکس دلپیرو. تک گل دل پیرو جوان در میان ضربات سر نمایشی کارل هاینس ریدله و شلیک فراموش نشدنی لارس ریکن در اولین ثانیه های حضورش در میدان، که بعدها یکی از پنجاه گل برتر تاریخ بازیها هم لقب می گیرد، گم می شود. جام قهرمانی در مونیخ بر فراز دستان آندریاس مولر بالا می رود و خاطرات فینال تابستان گذشته برابر جمهوری چک را به یاد می آورد. دورتموند اتمار هیتسفیلد حالا تازه ترین سلطان اروپاست.
فصل دوم، وست فالن اشتادیون دورتموند، روز پایانی بوندسلیگا
تکرار سال های خوب گذشته. این بار در غیاب ژنرال وست فالن که حالا چند وقتی است ژنرال مونیخ شده است. در حضور ماتیاس سامر. همان پسرک مو قرمز که از پشت دیوارهای بسته برلین، از قلب درسدن در شرق آمد و ناجی دو آلمان شد. پسرکی که حالا فرمانروای قلعه قدیمی دورتموند شده است. فرومانروای وست فالن. نسل جدید او، با مارسیو آمورسو، لارس ریکن، یان کوهلر، ینس لمان، توماس روسیچکی، ساندی اولیسه، کریستین ورنز و دیگران، در روزهایی که حضور ملی پوشان ایرانی در در آلمان بهانه پخش عصرگاهی بوندسلیگا شده است، مهمان خانه هایمان می شود. در احتمالا زیباترین و مهیج ترین فصل سال های اخیر. بایرلوکوزن، قهرمان لیگ نایب قهرمانان، با سه نایب قهرمانی در لیگ، جام حذفی و لیگ قهرمانان تریبل می کند. تیم قابل احترام تاپ مولر و اشک های راینر کالموند در بای آره نا که تلخ ترین و خاطره انگیزترین فصلشان را به پایان می رساند. بایرن، یک سال بعد از قهرمانی دراماتیکش در لیگ قهرمانان، در ژنرال هیتسفیلد همچنان مدعی است و دورتموند که در آخرین هفته از رقابت ها برابر برمن قرار می گیرد و با گل استالتری از حریف عقب می افتد اما این پایان کار نیست. روحیه مثال زندنی آلمان ها در بازگشت های رویایی در تک تک سکوهای وست فالن به چشم می خورد. سکوهایی که حالا یک جای خالی را هم در خود حس می کنند، جای خالی هواداری در جایگاه جنوبی ورزشگاه که بعد از گل فرازمینی روسیچکی به دروازه شالکه از فرط هیجان جان داد. گل تساوی یان کوهلر در دقایق پایانی نیمه اول و گل قهرمانی ایورتون در دقایق پایانی نیمه دوم. دورتموند برای اولین و آخرین بار فاتح بوندسلیگا در دهه اول هزاره سوم میلادی لقب می گیرد. بالاتر از لورکوزن، بالاتر از بایرن مونیخ.
فصل سوم، سال های تاریک دهه گذشته
کابوس شوم شکست روی پرشورترین سکوهای اروپا سایه می اندازد. وست فالن هرگز جهنم روزهای گذشته را به خاطر نمی آورد. شکست های متوالی. تاراج ستاره ها. خطر ورشکستگی. رفت و آمدهای بی حاصل مدیران، دور شدن از ایده آل های همیشگی ژرمن ها، از ثبات. دورتموند، سلطان قدیمی اروپا، تا انتهای جدول پیش می رود. سیاست های غلط اقتصادی بار مالی بسیاری را به باشگاه وارد میکند. آن ها در مقطعی حتی مجبور به فروش زمین وست فالن می شوند و در سال 2005 تنها یک تار مو با ورشکستگی کامل فاصله دارند. فروش دیوید ادونکور به رئال بتیس و توماس روسیچکی به آرسنال بخش دیگر از تلاش های بعضا ناکام مدیران دورتموند برای جبران زیان های مالیست. زمانی که آلمان ها مطابق سنت شوم همیشگی باز هم در جام های جهانی برابر ایتالیا حرفی برای گفتن ندارند و درست دقایقی بعد از اشک های فراموش نشدنی آنگلا مرکل در وست فالن، هوادار دیگری پشت درب های ورزشگاه جان می دهد، این بار نه از سر هیجان، از غم شکست. با لباس آندریاس مولر، با لباس اسطوره. برت فن مارویک، یورگن روبر و توماس دال هیچ یک منجی نخواهند بود. میراث سامر اندک اندک سقوط می کند و به خاطرات می پیوندد. شکست برابر بایرن با پنج گل. کسب عنوان نازل سیزدهمی در میان هجده تیم لیگ و حالا زمانی برای تغییر. یورگن کلوب در اول جولای 2008 سکان هدایت باشگاه را از دال می گیرد. برای شروع دوباره. برای احیای دوباره جهنم وست فالن. فصل های اول و دوم به بدی قبل نیست اما چندان هم امیدوار کننده به نظر نمی رسد. با این حال کلوب ایده آل های خود را دارد. در تدارک نسلی جدید. برای دهه پیش رو.
فصل چهارم. پرواز بر فراز آشیانه فاخته
فصل 2011-2010 آغاز می شود، موسم برداشت. نسل طلایی دورتموند به نظر متولد شده است. نوری ساهین، شینجی کاگاوا، ماریو گوتزه و مث هاملس. دورتموند نیم فصل اول را رویایی به پایان می برد. کابوس هشت فصل شکست و ناکامی به نظر به پایان رسیده است. در نیم فصل دوم، علیرغم نمایش های بعضا نه چندان دلچسب و در غیاب شینجی کاگاوای مصدوم، باز هم همان ریتم خوب گذشته وجود دارد. دورتموند به خوبی نیم فصل نخست نیست اما پیروزی دوباره برابر بایرن در بازی برگشت کار را یکسره می کند. برتری خرد کننده 3-1 برابر چشمان هفتاد هزار هوادار آلیانس آره نا. با گل فراموش نشدنی نوری ساهین. گلی که تا مدت ها در خاطره فوتبالی همه مان خواهد ماند. کلوب پیروزی 2-0 خانگی اش در بازی رفت برابر اف سی هالیوود فن خال را تکمیل می کند و سینی نقره ای بوندسلیگا بر فراز دستان وایدن فالر به رقص در می آید. پروازهای خاطره انگیز سرمربی جوان، بعد از هر گل مهم و بی اهمیت تیمش در کنار زمین، در حافظه تصویری تاریخ نویسان آلمانی ضبط می شود. پروازهایی که برای حاصل شدنشان روزهای بسیاری گذشت و شکست های ریز و درشتی تجربه شد اما در پایان سعادت پاداش اعتماد مدیرانی بود که سکان هدایت سلطان اروپا را به کلوب چهل ساله سپرده بودند. مردی که در فاصله سال های 2001 تا 2008 و زمانی که سی و چند سال بیشتر نداشت، ماینتز را از بوندسلیگا دو بالا کشید و دو سال بعد با همان تیم در رقابت های جام یوفا هم ظاهر شد. با تمام این احوال دورتموند او در رقابت های لیگ اروپای 2011-2010 و جام حذفی توفیق چندانی به دست نمی آورد. زمان بیشتری نیاز است.
فصل پنجم. سلطان قدیمی اروپا بازگشته است
فصل در شرایطی آغاز می شود که وست فالن در شوک فروش غیر منتظره نوری ساهین به رئال مادرید است. بایرن، که حالا با حضور مانوئل نویر دست نیافتنی به نظر می آید، مدعی نخست قهرمانی است. دورتموند اما کژدار و مریز استارت می زند. با این حال روزهای خوب هنوز آن قدرها هم فراموش نشده اند. گوتزه فرم مطلوبش را می یابد، هاملس خاطرات بکن بائر را زنده می کند و روبرت لواندوسکی که حالا تازه ترین کشف کلوب برای جانشنی لوکاس باریوش افت کرده است. پیروزی های پیاپی هرچند در سایه حذف زودهنگام از لیگ قهرمانان و عدم توانایی صعود به لیگ اروپا کمرنگ می شود اما حرکت لاک پشتی کلوب و تیمش هنوز هم در مسیر درستی قرار دارد. پیروزی دوباره برابر بایرن در آلیانس. پیروزی در دربی روهر برابر شالکه همیشه رقیب و صعود خزنده به صدر جدول. بوندسلیگا دوباره مسیر سال گذشته اش را تکرار می کند. قهرمان احتمالی یک بار دیگر از تقابل سنتی دورتموند و بایرن خارج خواهد شد، بایرن رویای شیرین فتح سه گانه گام به وست فالن می گذارد، سه گانه ای که خوان اولش همین جا برای همیشه مسکوت و دست نیافتنی باقی می ماند. گل سرنوشت ساز روبرت لواندوسکی به دروازه مانوئل نویر و پروازهای دوباره کلوب در کنار زمین. سرنوشت فصل قبل تکرار می شود با این تفاوت که دورتموند این بار یک پله جلوتر است، آن ها مجوز حضور در فینال جام حذفی را هم گرفته اند و در صورت شکست دوباره بایرن می توانند از تک قهرمانی فصل قبلشان به دوگانه شیرین این فصل صعود کنند. خبر خوب بعدی امضای قرارداد مارکو رویس با دورتموند است. پدیده های پرشمار آلمان حالا بایرن را تنها سکوی پرتاب نمی دانند و همه این ها گواه یک مدعاست؛ گواه روزهای بهتر، سلطان قدیمی اروپا بازگشته است. نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|